آه آریو!! آریو!!
کاش نام تورا عربو می گذاشتیم تا زابراه نشوی
واسبت راباخری خرتراز خرعوض می کردیم
وپشه ای زیر دمت می گذاشتیم
تا برافراشته بماند
نگران نباش !
من آن قدر تکان می خورم تا به جرم مجسمه بودن
قاطی اسبان ساروی نشوم
نه نگران نباش!
من کم تر تکان می خورم
از رقص لهو ولعب آرام تر- -خیالت راحت باشد
کم می چرخم که گنابادرا به شلاق سماع نکوبند
گفتم نگران نباش!
باور کن به اندازه ی خر می فهمم
آن قدر می فهمم که در مقدونیه
کم تر از یاسوج از تو می ترسند
به مدعی نیزپیامک بفرست؛؛؛
کنیه ات به معنی ِ سوار بر روی زن نیست
|
ادبیات کمی فراتر از شیوه هایی که هست درزمینه ی قصه وشعر.نام من ابوالقاسم فرهنگ است.پیش ازاین به جزشعروقصه های گونه گون یک رمان به نام ((خاطرات یک قاتل)) وبک مجموعه قصه به نام ((درمن خلیده ی چهل سال در من خُفته))برگردان به شعر کودکان ِ((سال نو چینی ها)) و.....به چاپ نرسیده هارمان ((ویرانی))و رمان نوجوانان ((افشین))
سهشنبه، تیر ۱۴
آریوبرزن
شنبه، تیر ۱۱
zyxelخیلی کندهdelsaخالی بنده
خوب قبول ،تحریم هستیم ولی هنوز می توانیم ،شرافت ِکاری داشته باشیم.چندوقت قبل رفتم مخابرات منطقه برای درخواست اینترنت پرسرعت؟؟؟!!!!!!!!!!!!! خانگی. گفتند پورت نداریم.چار 5 ماه بیشتره که پورت نداریم.گفتم؛چه کنم و چی کار کنم؟گفتندبااین شرکت های خصوصی تماس بکیر.لیست وشماره تلفن 10 شرگت را دادند.با شاتل تماس گرفتم. گفتند؛برا شماندارن،برا ما دارن.یک ماه بعد،بازدوبندی که با شرکت دلسا داشتند؛یک مودم زایکسل را به من فروختند.1-مخابرات به اصطلاح خصوصی شده،یواشکی پورت دارد ولی آدم ها آدم نیستند2-زدوبندشاتل با شرکت دلسا
به هرحال پس از یک ماه انتظار بلانسبت دنیا گل به روی اینترنت دنیا لاک پشت را رنگ کردند وبه جای اینترنت یوز پلنگی دادن ویا برعکس.بگذریم که من بیشتر اوقات از دایل آپ استفاده می کنم که سرعتش بیشتراست.به هرحال مودم بلانسبت وارانتی و گارانتی دار زایکسل در قسمت پاور خراب شد. تماس گرفتم ،که این دستگاه هنوز چله اش نیفتاده خراب شد.گفتند بیارین ،عوض می کنیم. هلک و2لک رفتم تا وزرا.آقایی به نام غضنفری منکرشد.می خواست دستگاه را 48 ساعت بازداشت کنه تاببینم چه کار می تونه برام بکنه.خلاصه می خواستند خسته کنند و آزار بدهند ومدتی هزینه ی رفت و آمد و این جور چرخوندن ها.گفتم وعده ی تعویض و وعده های زمان فروش ووعده ی 2 ساعت پیش همکار؟افاقه نکرد.چون اهل اماله کردن هم نبودم،گفتم در وبلاگ های ام بنویسنم؟:نیشش باز شد ولی تا بناگوش نرفت.خوب می دونست که یک شیر توخریه که هیچ خرتوشیری ؛این قدر حال نمیده!!!!لابد شرکت دلسا هم خودیه.این مردم ماشاء اله با غیرت هستند که نخودی اَن.
به هرحال پس از یک ماه انتظار بلانسبت دنیا گل به روی اینترنت دنیا لاک پشت را رنگ کردند وبه جای اینترنت یوز پلنگی دادن ویا برعکس.بگذریم که من بیشتر اوقات از دایل آپ استفاده می کنم که سرعتش بیشتراست.به هرحال مودم بلانسبت وارانتی و گارانتی دار زایکسل در قسمت پاور خراب شد. تماس گرفتم ،که این دستگاه هنوز چله اش نیفتاده خراب شد.گفتند بیارین ،عوض می کنیم. هلک و2لک رفتم تا وزرا.آقایی به نام غضنفری منکرشد.می خواست دستگاه را 48 ساعت بازداشت کنه تاببینم چه کار می تونه برام بکنه.خلاصه می خواستند خسته کنند و آزار بدهند ومدتی هزینه ی رفت و آمد و این جور چرخوندن ها.گفتم وعده ی تعویض و وعده های زمان فروش ووعده ی 2 ساعت پیش همکار؟افاقه نکرد.چون اهل اماله کردن هم نبودم،گفتم در وبلاگ های ام بنویسنم؟:نیشش باز شد ولی تا بناگوش نرفت.خوب می دونست که یک شیر توخریه که هیچ خرتوشیری ؛این قدر حال نمیده!!!!لابد شرکت دلسا هم خودیه.این مردم ماشاء اله با غیرت هستند که نخودی اَن.
سهشنبه، خرداد ۳۱
دکترسیدصالح حسینی پرکشید
با درود برخوانندگان این مطلب.:پس از اتتشاراین یادداشت یکی از دوستان بسیار خوبم به نام مهران بقایی این خبر راپی گیری کرده بود وخبر اصلی مبنی بر مرگ عزیزمان دکتر سید صالح حسینی ،به غلط منتشر شده بود.شخصی که فوت کرده اند؛زنده یاد میرصالح حسینی شاعر وفضولی شناس بوده. که مرگ ایشان رانیز تسلیت می گویم.
گردآوری زندگی نامه ی هنرمندان ،بین سال های ۱۳۸۰ تا ۸۵ فرصت زیبایی بودکه بابسیاری از نقاشان ومجسمه سازها،خوشنویسان ،آهنگ سازان،تدوین گران فیلم،نمایش نامه نویسان وسایرهنرمندان از جمله،شاعران ونویسندگان استان های چهارمحال وبختیاری،کهگیلویه و بویراحمد،خوزستان وکردستان ؛هم نشین شدم .بسیاری از آن هادریادمن باسماجتی دوست داشتنی مانده اند.یکی ازآن هاپژوهشگر ومترجم بسیار توانای سنقری ساکن اهواز،جناب استاد آقای دکترسیدصالح حسینی بودکه دیروزاز کوچ این خستگی ناپذیر،خبردارشدم.زنده یادصالح حسینی،کارشناسی ارشدزبان وادبیات انگلیسی دانشگاه پهلوی(دانشگاه شیراز کنونی)که درآن زمان از معتبرترین دانشگاه های دنیابود،رادرسال۵۲ گرفت ودرسال۱۳۵۸مدرک دکترای دانشگاه جرج واشنگتن را گرفت. دکترسیدحسینی افتادگی ودانایی وانساتیت را باهم داشت وانسانی داناوزیبا بود.ازکارهای به یادماندنی وی برگردان کتاب باارزش نورتراپ فرای با نام رمزکل کتاب مقدس وادبیات بود.برگردان کتاب های ((دل تاریکی)) و (( لرد جیم )) جوزف کنراد،برگردان ((آخرین وسوسه ی مسیح))و((گزارش به خاک یونان))از نیکوس کازانزاکیس((به سوی فانوس دریایی))ویرجینیا ولف((قمارباز)) داستایوفسکی و.....و....و....
دکترسیدحسینی دوکتاب((بررسی تطبیقی خشم وهیاهو وشازده احتجاب)) و((گلشیری،کاتب خانه روشنان))راباهمکاری پویارقوبی در باره ی زنده یاد هوشنگ گلشیری وکتاب های((گل های نیایش))و ((نیلوفرخاموش))رادربررسی کارهای زنده یاد سهراب سپهری و.....و....و....نوشت ومنتشرکرد.زنده یاد درسال۱۳۳۵درسنقرکرمانشاه به دنیاآمده بود..یادش درمیان یادهامان گم مبادا!
گردآوری زندگی نامه ی هنرمندان ،بین سال های ۱۳۸۰ تا ۸۵ فرصت زیبایی بودکه بابسیاری از نقاشان ومجسمه سازها،خوشنویسان ،آهنگ سازان،تدوین گران فیلم،نمایش نامه نویسان وسایرهنرمندان از جمله،شاعران ونویسندگان استان های چهارمحال وبختیاری،کهگیلویه و بویراحمد،خوزستان وکردستان ؛هم نشین شدم .بسیاری از آن هادریادمن باسماجتی دوست داشتنی مانده اند.یکی ازآن هاپژوهشگر ومترجم بسیار توانای سنقری ساکن اهواز،جناب استاد آقای دکترسیدصالح حسینی بودکه دیروزاز کوچ این خستگی ناپذیر،خبردارشدم.زنده یادصالح حسینی،کارشناسی ارشدزبان وادبیات انگلیسی دانشگاه پهلوی(دانشگاه شیراز کنونی)که درآن زمان از معتبرترین دانشگاه های دنیابود،رادرسال۵۲ گرفت ودرسال۱۳۵۸مدرک دکترای دانشگاه جرج واشنگتن را گرفت. دکترسیدحسینی افتادگی ودانایی وانساتیت را باهم داشت وانسانی داناوزیبا بود.ازکارهای به یادماندنی وی برگردان کتاب باارزش نورتراپ فرای با نام رمزکل کتاب مقدس وادبیات بود.برگردان کتاب های ((دل تاریکی)) و (( لرد جیم )) جوزف کنراد،برگردان ((آخرین وسوسه ی مسیح))و((گزارش به خاک یونان))از نیکوس کازانزاکیس((به سوی فانوس دریایی))ویرجینیا ولف((قمارباز)) داستایوفسکی و.....و....و....
دکترسیدحسینی دوکتاب((بررسی تطبیقی خشم وهیاهو وشازده احتجاب)) و((گلشیری،کاتب خانه روشنان))راباهمکاری پویارقوبی در باره ی زنده یاد هوشنگ گلشیری وکتاب های((گل های نیایش))و ((نیلوفرخاموش))رادربررسی کارهای زنده یاد سهراب سپهری و.....و....و....نوشت ومنتشرکرد.زنده یاد درسال۱۳۳۵درسنقرکرمانشاه به دنیاآمده بود..یادش درمیان یادهامان گم مبادا!
دوشنبه، خرداد ۳۰
بی ینال
خودت را به خواب بزن
2سالانه ات رانمی گیریم
آسوده بخواب
درخیابانی در تهران یا در دانشگاه فردوسی
در روستای دور افتاده ای در خراسانی که رضوی است
در باغی در شهری که نام اش را.... چه بگویم که سراغم نیایند؟
ویا در استانی که گلستان است
در خیابانی درهمدان یا اطراف ورامین
برای پاک سازی ات جایزه گذاشته اند
آرام بخواب
تمامی مردانی که تو می شناختی یا نمی شناختی
برای آن ها کف می زنند
همه نگران روسری توهستند
2سالانه ات رانمی گیریم
آسوده بخواب
درخیابانی در تهران یا در دانشگاه فردوسی
در روستای دور افتاده ای در خراسانی که رضوی است
در باغی در شهری که نام اش را.... چه بگویم که سراغم نیایند؟
ویا در استانی که گلستان است
در خیابانی درهمدان یا اطراف ورامین
برای پاک سازی ات جایزه گذاشته اند
آرام بخواب
تمامی مردانی که تو می شناختی یا نمی شناختی
برای آن ها کف می زنند
همه نگران روسری توهستند
پنجشنبه، خرداد ۲۶
لیدی گاگا وحسین زمان
شنیده بودم؛؛کنار تورا هیچ کس ندارد
کوک ِیانی راهمیشه به هم می ریزی
وسمفونی پنجم روبه اوج که می رود
ابوعطا می خواند
و کرشمه ها سونات می شوند
کنارتو را هیچ کس نداردوهمه سرگردانند
ازتوچه پنهان!؟گفته اند؛حسین زمان
چاووش و نینواو کربلارابا این همه بلا رهامی کند
و مُستَفرنگ می شود
فرخ لقا را به امیر ارسلان بخشیده
ومی خواهدتاحوالی عطابرود
یا زبانم لال از طلابودن پشیمان شده می خواهدخس وخاشاک شود
وکپی رایت را با رنگ سبز بنویسد
کنار تو را.....
گفته بودند؛{نقل به معنی}
تنبان،
ابو موسای اشعری را
ودعوای پرشی ان-عربی ان را ر ه ا کرده اند
تا درکنار تو جزیره شوند
یا شرمم باد !! لیدی گاگا بیکنی اش را رهاکرده
دیگر مدال برنزش را میان 2نارش آویزان نمی کند
تاپیش پای تو لُنگ بیاندازد
حرف های خوبی هم زده اند{که به شکلی گزینشی یکی رااستخدام می کنم}::::
راست یا دروغ اش را هم نمی دانم مرا به محاکم نکشان
رمالان گفته اند بگویم
بگم؟بگم؟ هرچه باداباد شنیده ام دامن پوشیده ای
تا پسران ات در لذت پرواز نسوزند
از این هم که بگذریم که چه چیزی رازیر پای ات.
پنهان کرده ای که.. حوری و غلمان در آن گیج و گول وول می خورند
یا یکی از همین کامو های پایان ناپذیرت نوشته بود؛؛
نوشتن؛بیرون جهیدن از صف مُردگان است
امامن به چیستی روزمرگی ویامَرًه گی کاری نداشتم و
حرف دلم را زدم؛؛؛خدا اموات شما را هم غریق خزرکند
من که حسودسهم روسیه نیستم یااین که آب قم ازکجا می آید
ازخودم تعریف نمی کنم دل ام دریایی است
بسیاری دل ا م را ندا زده اند که دریاجوابم بده
امًا آن قدرخروشان است که وقت نمی کند سرش را بخاراند
کولیان بر کناره اش می رقصند
وجویبارکوچکی از آن آبشخور بُز اسمرالدا است
واز قطره های آن گوژ شفا می یابد
ودیگر شخصیت برجسته ای نخواهد بود
ازشاخه های دیگرش نمی گویم
آن قدر سکه در آن ریخته اند
که صنم را از یاسمن باز نخواهی شناخت
ولب تشنگان بسیاری مشک هایشان را...
ودر شب های احیا در آن فوت می کنند
همه ی این سجایا را
که متن مرا به فرا-درون متن ها لینک داده است گفتم؛
تنها برای آن که بگویم؛
آمده بودم دمی بیاسایم کنار تو
که نار تو که حتی جنیفر لوپزهم درحسرت اش
جراحی پلاستیک می کند
کنار تو که نار تورا چه کسی دندان زده است
که شفق خون رنگ است
که نار تو دیوانه ام کرده است
دریای ام را به آتش بکش
سیاوش ها می خواهند روی آن قدم بزنند
وسهراب ها درخون خویش بغلتند
چهارشنبه، خرداد ۲۵
جیش و فیش
وجیوش التجمیع الدیوش
وجیوش الترسیل السلاطون
وجیوش اللامل الحریت البحرینیه
وجیوش الامل المحصورت العجمیه
وجیوش الجاریت النهرالجیش علی السوریه
مرابه خیابان نبرید
پوتین های پشت در دیوارهای راست را بزمجه
12 ساله ام
تنها4سال از سوگلی والاتر
قفسم رابه باغ نبرید
این باغ
باغ وحشی است
که حیوانات اش زخمی ِ فریادهای فروخورده اند
که جانوران اش ازسکوت دیوانه می شوند
مرا مرا مرا به خیابان نبرید
تنها4سال والاتراز سوگلی
نکند سایه ای از گیسوی ام
خوی درندگی پنهان را
چهارشنبه، خرداد ۱۸
گیسو
چوپیچه
پیچیده
که
دیگر سایه ام وسرت
سرت
سلامت
نگران
سونامی اشک های من نباش
چوپیچه پیچیده که بادهای ویرانگر
نشانه
ی تغییر فصل نیستند
امًا
تو دائم
عقب افتاده می شوی
وبی
آن که آبستن حادثه ای باشی
حالت ازمن به هم می خورد
بگو چه خاکی
برشانه ام بریزم
که گیسوان
تورا؟؟!!!!
دوشنبه، خرداد ۱۶
وین رونی وعلی عبداله صالح
فاجعه درست همین جاست
وین رونی هنوزشعرهای مرانخوانده
می خواهدروی سرحسن کچل موبکارد
در کلوزآپ تازه ا ی از بان کی مون
فوکوشیما ایمیل تازه ای برای مخملباف
فرستاده است
و جولیان آسانژ متن پرتقال کوکی
رابرای بودا فرستاده است
رافایل که ازشرم فروریخته است
توربازی فدرررا برداشته است تاچهل
گیس را
به جای مونالیزا قالب کند
وکاشف واکسن هاری را با پارک ژوراسیک تاق بزند
تاانتهای نقاهت علی عبداله صالح
باید به فکر پاس بود که ابن
سیناراتنها نگذارد
ولیلی رابرسر2راهی رهانکنیم
تادر دانشگاه به اوتجاوز نشود
یکشنبه، خرداد ۱۵
خواستگار
بله ات را به اولین خواستگارت بگو
من نمی آیم
خرچنگی تخمدان ِ مادیان ِ سپیدم را
چنگ می زند
مادیان ام عاشق شده است
یورتمه را پس پسکی می رود
دُم اش گیج می زند
و
از زیرِِ دُم
به آهو ویابو چشمک می زند
وچاهارنعل
باباکرم می رق100
منتظر زیرزبانی نباش
گلستان ِ به تاراج رفته
بویی ازگل نبرده است
منتظراجازه ی بزرگ ترهاهم نباش
پشت ِ درِ خِرفت خانه را
با کلون های باستیل بسته اند
سده هااست که آدینه می شود
جمعه ها پیش از آن که فرهادبخواندهم
روزهای بدی بودند
سهشنبه، خرداد ۳
و آمدن های ِ تو
چراغ ها اگرسبزهم بشوند
تمامی بوق ها اگردادشان دربیاید
تمام واژه ها اگردشنام شوند
کشنده های نیرومنداگرهزاران اسب بخار
برایت پیش کش بیاورند
برای دیدن من نخواهی آمد
زالوهای خطوط عابران پیاده
مهر را ازآوندهای ات چنان کشیده اند
که سبزینه هات برای همیشه
قرمز می مانند
دوشنبه، خرداد ۲
ناصر حجازی
ناصر حجازی ،ماننددیگران نمُرد.حجازی با سربلندی رفت. در سوگ او دردمندیم. او باشکوه وسربلند بود و به همین خوبی که زیست،از دنیا رفت.یادش گرامی بادا
یکشنبه، خرداد ۱
گسسته پیوسته
درمن خشمی فروخفته است
سماعی کولی وشانه می خواهم
برگرد ِ تو
قصه ی سرگردانی مارا
آینه ها گم کرده اند
تلاقی من وتو جهنمی است که بال پریان را به آتش می کشد
اتفاق تازه ای نیفتاده
من پیش از این که درتو بشکنم
پرواز کرده ام
فریادها گم نمی شوند
در بی آر تی ایستاده اند
از انقلاب تا آزادی می روند وبر می گردند
سماعی کولی وشانه می خواهم
برگرد ِ تو
قصه ی سرگردانی مارا
آینه ها گم کرده اند
تلاقی من وتو جهنمی است که بال پریان را به آتش می کشد
اتفاق تازه ای نیفتاده
من پیش از این که درتو بشکنم
پرواز کرده ام
فریادها گم نمی شوند
در بی آر تی ایستاده اند
از انقلاب تا آزادی می روند وبر می گردند
جمعه، اردیبهشت ۳۰
ون سان ون گوگ واول خرداد
ون گوک سرگشتگی داشت._یعنی هنرمند بود.- دریکی از نقاشی های اش که مانند دیگر آثارش،
،شگفت انگیز است.خورشید وماه هر2 می درخشند.شاید این نقاشی را درنخستین روز خرداد
کشیده است.زیرا این روزنیز شگفت است.غروب می شود.ولی خورشیدعصر ِ (گویا پایان ناپذیرِِ
) ِقهرمانی ،هنوز روشن است.
،شگفت انگیز است.خورشید وماه هر2 می درخشند.شاید این نقاشی را درنخستین روز خرداد
کشیده است.زیرا این روزنیز شگفت است.غروب می شود.ولی خورشیدعصر ِ (گویا پایان ناپذیرِِ
) ِقهرمانی ،هنوز روشن است.
پنجشنبه، اردیبهشت ۲۹
حکیم عمرخیام نیشابوری
پیش نوشت:
این نوشته ناهم سانی داردوماننددیگریادداشت ها نیست.درمیان نوشته ها به جا و نابه جا از 4پاره های خیام نمونه وارنوشته خواهدشد.خوانندگان می تواننداین نامیزانی رابی ساختاری گمان کنند.پروایی نیست. ابریق می مراشکستی ربی برمن درعیش راببستی ربی من می خورم و تو می کنی بد مستی؟! خاکم به دهن مگر تو مستی ربی ؟؟ سده هاگذشت تاپدیده ای به نام خیام به گیتی پابگذارد وسده ها گذشته است وکم ترآدمی هم سنگ خیام به دنیاآمده است.این خیام کسی نیست،جزسرگروه ستاره شناسانی که گاه نامه ای به نام گاه نامه ی ((جلالی ))راپی نهادند.یادمان باشدکه گاه نامه ی جلالی یا همین تقویمی که روزهای زندگی ما بر آن بنانهاده شده است درهر5500سال،تنها یک ساعت،لغزش دارد. از آمدنم نبود دنیا را سود وز رفتن من جاه و جلالش نفزود وز هیچ کسی نیز 2گوشم نشنود کاین آمدن ورفتنم از بهر جه بود؟ واگراین گاه نامه را با گاه نامه ی ((میلادی))یا همان تقویم گرگوری بسنجیم ،می بینیم چه قدربرتری دارد. افسوس که سرمایه زکف بیرون شد درپای اجل بسی جگرها خون شد کس نامد ازآن جهان که پُرسم از وی احوال مسافران عالم چون شد؟ تقویم گرگوری که سده هاپس از خیام درست شده است،درهر3330سال24برابر،یعنی یک شبانه روز لغزش دارد.خیام هم چنین نخستین کسی است در گیتی که دیدگاه 2حرکت ((وضعی )) و((انتقالی))زمین رادریافت. گویند بهشت و حور و کوثر باشد! جوی می وشیر و شهد و شکٌرباشد پُر کن قدح باده و بر دستم نِه نقدی ز 1000نسیه بهتر باشد خیام ،فیلسوفی سرآمد،ریاضی دانی کم مانند،ستاره شناسی ژرف بین{کسی که گردش زمین را365/242 /198/581/560محاسبه کرد}وادیبی داناوسرآمد روزگاران بود.او دربیان دیدگاه فلسفی اش در 4چوب ((چهارینه))ودرعربی رباعی چنان پیش رفت که این چهارینه ها به بیش از33زبان زنده،برگردانده شده است. شیخی به زن فاحشه گفتا مستی هرلحظه به دام ِ دگری پا بستی گفتا شیخا هر آن چه گویی هستم اما تو هر آن چه می نمایی هستی؟ برای این که بدانیم چه قدراین برگردان ها خواننده ی جهانی داشته است،بدنیست بدانیم که این کار،تنهابیش از30 باربه انگلیسی برگردانده شده است. ما لعبتکانیم و فلک لعبت باز از روی حقیقتیم نه از روی مَجاز یک چند در این بساط بازی کردیم رفتیم به صندوق عدم یک یک باز خیام در زمینه های گونه گون نوشته های بسیارارزش مندی داردکه در زمینه های بسیار گونه گون ادبی و علمی است.پیش نهادمن گشتن وجست وجوی نام این بزرگمرد است در تارنماهای بسیارگسترده ی شبکه ی جهانی. امشب می ِ جام ِ یک منی خواهم کرد خود را به 2 جام می غنی خواهم کرداول 3طلاقه عقل و دین خواهم کرد پس دختر زر را به زنی خواهم کرد دره ای در ماهدر1970 و اخترک3059 درسال 1980 به نام خیام نام گذاری شده است وبسیاری از اندیشمندان دنیا خیام شتاس هستند.... |
شنبه، اردیبهشت ۲۴
فردوسی زنده کننده ی دوباره ی زبان پارسی
فردوسی ،چنان بزرگ است و سروده های اش چونان سترگ است که هیچ نمی نویسم.امروز25 اردی بهشت روز کسی است که اگر نبود،نمی دانستم امروزبه چه زبانی می گفتیم ومی نوشتیم.روز بزرگ داشت فردوسی ِ پارسی سرا بر همگان فرخنده بادا !!!
چهارشنبه، اردیبهشت ۲۱
ساده تر از خیانت
لانگ شات
خانه هایی که بر بادساخته شده درگوشه ی چپ تصویر
زورخانه هایی که بربادساخته شده در گوشه ی ناچپ
وسط امٌا مه آلود است
بوی دهان هایی که به زنجیر کشیده اند
درصداهای دزدیده شده ی زنگ زورخانه
مدیوم شات
کبٌاده های موش خورده
درکنار میل های پوک
ومدیومی ازهملت
ومدیوم بابک که بارقص بندری درخون خویش می غلتد
در این شات
یادداشت های نوشته نشده ی لو رفته
نمای نزدیک ترازقلمی سرگردان
نمایی دورترازلانگ شات
پهلوانانی ترسو
نویسندگانی مفلوک
آوای دمٌام که سنفونی پنجم را می نوازد
درصدای سرناکه چه کنم پری یارُم بشه؟
اوج وفرودی سینوسی دارد
دیالوگ
های مرشد
آنان که دهانشان رابوییده اند
درهیچ گودی میاندارنخواهندشد
های بچه مرشد
این مرشد آلزایمرگرفته است
نه رشد می کند ونه ارشاد می شود
و این نویسندهی مفلوک
ازصدای زنجیرهایی که بربوی دهان اش بسته اند،سرسام گرفته است
میکیس تیودراکیس مارش حکومت نظامی را باچنگ می نوازد
اُدیپ سماع واردنبال پدرش می گرددوهربارخودش را ویران تر می یابد
خانه هایی که بر بادساخته شده درگوشه ی چپ تصویر
زورخانه هایی که بربادساخته شده در گوشه ی ناچپ
وسط امٌا مه آلود است
بوی دهان هایی که به زنجیر کشیده اند
درصداهای دزدیده شده ی زنگ زورخانه
مدیوم شات
کبٌاده های موش خورده
درکنار میل های پوک
ومدیومی ازهملت
ومدیوم بابک که بارقص بندری درخون خویش می غلتد
در این شات
یادداشت های نوشته نشده ی لو رفته
نمای نزدیک ترازقلمی سرگردان
نمایی دورترازلانگ شات
پهلوانانی ترسو
نویسندگانی مفلوک
آوای دمٌام که سنفونی پنجم را می نوازد
درصدای سرناکه چه کنم پری یارُم بشه؟
اوج وفرودی سینوسی دارد
دیالوگ
های مرشد
آنان که دهانشان رابوییده اند
درهیچ گودی میاندارنخواهندشد
های بچه مرشد
این مرشد آلزایمرگرفته است
نه رشد می کند ونه ارشاد می شود
و این نویسندهی مفلوک
ازصدای زنجیرهایی که بربوی دهان اش بسته اند،سرسام گرفته است
میکیس تیودراکیس مارش حکومت نظامی را باچنگ می نوازد
اُدیپ سماع واردنبال پدرش می گرددوهربارخودش را ویران تر می یابد
سهشنبه، اردیبهشت ۲۰
اُدیپوس
پس اُديپ شهريار درمن ديپ (1)شد وانيموس وانيماي اش چون در من رسيدچونان در هم آميختند که سر از پا نمي شناختند ودر هست پنهان مولانايي من چونان به سماع در آمدندکه در من شوري پديدآورد که سينه ام را سپرمادرم نمودم که گرز تهم تنانه ي پدرم نتواند کوچک ترين شکافي درسپرم دراندازد مگربه اندازه ي چشمي بادامي،ودر اين ميان بر آن شدم که پس از آشکارا نمودن هست پنهان مولانا،گوشه بگيرم تا بيشتر درجست وجوي من بر آيندو گوهر من بيشتر هويدا شود.
ديري که گذشت من چون اُديپيتي نان جندريسم (2)داشتم ,وبا مادر نمي توانستم در آميختن که من نيز چون او به سردردهاي گونه گون گرفتار بودم واو هميشه مرا دارو مند نموده بود وپيوندمان استوار بوددرهمخونی آن هم نه در باتلاق گاوخونی... دراين ميان بر 2 راز دست يافتمي: نخست آن که پدر هرچه دارد به چنگال مادر در انداخته تا اين ژاندارم را آرام کند وديگر آن که پدر سرو گوشي دارد که با منارجنبان در پيوسته وسر ِ باز ايستادن ندارد.پس من در انديشه شدم که چگونه بدانم چه سان دوست داشتني امو چه سان پدر را بکشم.بهین اندیشه آن بودکه اورا چه گوارا(7) بنمایانم ودرسایه اش دمی بیاسایم.چندی گذشت ودردام افتاد ودانست :مرغ زیرک چون به دام افتد... وتیرمان به سنگ خورد.برآن شدم که هرچه بيشتر بر خود ناوک اوتيدن (4)خود پاي فشارم بيشتر بر دوست داشتني يا نداشتني بودنم آگاهانيده مي شوم. وچون دانستم که خواستني ام ،خواستني هاي ام رافزونيدم ودرکنار آن آواي چکاچاک هاراکيري ام (قتل نفس ژاپنیانه)راآن سان پخشانيدم که درپرتو برق آن اُديپيتي چند چندان يابم. وبدين سان بود که روزي بامادر و پدرم بر خوان نشسته بوديم وپدر مي لمبانيد،پرسان شدم که ؛ اگرپدر رابيرون اندازيم دست وي به چه بند است وآن 2 ديگرگفتند به هيچ بنداست ومن از نگاه پدر دريافتم که به چُسي(3) هم بند نمي شود. آن روز پدر را آگاهانيدم که اُديپي نه مردم واگردرمادرنتوانم درآمیخت پدرکشی ام را خواهم داشت.که مردي ِپدر را مي چالشانم. پس آن گاه رابراي کنش پدر کُشان زود ديدم ودرانتضارنشستم تاشاید پدربه زندان شودوما به هر2 خواسته (6)برسیم ودرچشم دیگران،سربلند باشیم .پس پاي سست کردیم ،؛تا کاخ پاياني رانيز از چنگ پلشت اش به درآوريم واورا چونان شوخي ازتن خانواده بزداييم تا خود به گوشه اي بخزدوآن سان در خودِپلشت اش در غلتدکه نداند از کدام اُديپي ضربه خورده است ومانیز در نگاه دیگران از نان گوارا نشان دادن پدربخوریم وبه این هاپولی هپوشده دردل بخندیم. ,ودردل نیزبه نادانی دیگران که {آنان را خودمان درگمان پروری انداخته ایم که پدرم یک پُخی است}هِر وهِربخندیم که خنده برهردردبی درمان....،او نيک مي داند که اُديپي ات اين زماني با اُديپيت آن زماني چندان نا هم سان است که در شگفت می شویم. 1-deepبه ژرفای گنداب 2-بی جنسیتی آن گونه که فمینیست ها گویند. 4-ازکشتی گیران ومشت زن ها بپرسید. 3-از مبطلات ستون براندازاست 5-این پی نوشت بی 5 است 7-این گواراdeliciosنیست 6-کشتن بی خون ریزی ونافیزیکی پدر{بی نیاز به خود کورکردن دختر)وبه دست آوردن منالش آن سان که اوهیچ گاه هیچ مالی نداشته وهمه از دسترنج مارگارت تاچراست |
یکشنبه، اردیبهشت ۱۱
روز جهانی کارگر
http://tinaie.blogspot.com/?m=1امروز اول ماه ،روزجهانی کارگران است.باوجوداهمیت این روز جنجال رسانه ای برای پوشش دادن به عروسی سلطنتی بچه شاه
زاده(ویلیام)با کسی در مایه های سیندرلااست بانام (کاترین میدلسون)؛چنان زیاد بود که نه تنها حرکت کارگران در اروپا ،حتی
بیانه ی مهم تشکل های کارگری ایران وکشتار سوریه ولیبی رادرسایه ی خود قرار داد.
چیزی که در این میان آشکار شد؛توانایی رسانه های سرمایه داری در ناپدید کردن ویا کم دیده شدن خبرهایی است که نمی خواهند
جریان ساز شود.وقتی می شنویم که 2000000000نفرازمردم دنیابه تماشای چنین مراسمی کشانده می شوند؛به سادگی می توان
توانایی سازمان دهی رسانه هارا دریافت....
زاده(ویلیام)با کسی در مایه های سیندرلااست بانام (کاترین میدلسون)؛چنان زیاد بود که نه تنها حرکت کارگران در اروپا ،حتی
بیانه ی مهم تشکل های کارگری ایران وکشتار سوریه ولیبی رادرسایه ی خود قرار داد.
چیزی که در این میان آشکار شد؛توانایی رسانه های سرمایه داری در ناپدید کردن ویا کم دیده شدن خبرهایی است که نمی خواهند
جریان ساز شود.وقتی می شنویم که 2000000000نفرازمردم دنیابه تماشای چنین مراسمی کشانده می شوند؛به سادگی می توان
توانایی سازمان دهی رسانه هارا دریافت....
دکترسیمین دانشور
دکترسیمین دانشور را با وی پی ان پیداکنید.کتاب ((کوه سرگردانی ))اور کجاپیدا می کنید؟!!!!
نخستین رییس کانون نویسندگان ایران دیروز 90ساله شد.زادروزبانوسیمین دانشورنخستین داستان نویس زن ایرانی در27سالگی،دکترای ادبیات دانشگاه تهران بودکه اولین مجموعه داستان خود رابا نام((آتش خاموش))به چاپ رساند.1328برگردان رمان های ((سربازشکلاتی نوشته ی جرج برنارد شاو)) و((دشمنان نوشته ی آنتوان چخوف))رابه چاپ رساند ودرسال 1329با زنده یاد جلال آل احمد ازدواج کرد. بانو دانشورسال1331برای تحصیل در رشته ی((استتیک{زیبایی شناسی}))بابورسیه به دانشگاه استنفورد رفت وپس از 2سال تحصیل ذبه ایران بازگشت.اوازسال1348 پس از مرگ جلال آل احمد تاکنون هم چنان استوار وسربلند مانده است. نوشته ها:1- داستان:آتش خاموش 27 شهری چون بهشت40 به کی سلام کنم؟59 رمان ها: سو وشون 48 جزیره سرگردانی 72 ساربان سرگردان 80 برگردان به فارسی مجموعه ماه عسل آفتابی ورمان های سرباز شکلاتی برنارد شاو دشمنان آنتوان جخوف بنال وطن آلن پیتون و داغ ننگ ناتاییل هاثورن دیگرنوشته ها غروب جلال شاهکارهای فرش ایران راهنمای صنایع ایران ذن بودیسم مبانی استتیک . هم چنین آخرین رمان ایشان با نام کوه سرگردانی گمانده شده است. |
شنبه، اردیبهشت ۳
تیردادسخایی و شاهنامه فردوسی
پیش از این نوشته بودم که کارپژوهشی برای شناخت
توانایی های نمایشی شاهنامه راآغاز کرده ام .هم چنین دیدگاه استادهایی چون دکتر
اسلامی ندوشن ودکتر خجسته کیا را نیز در کنار دیدگاه محمدحنیف وفرج اله
جوانشیر(ف.م جوانشیر) را درمورد تراژدی
وتوان دراماتیکی شاهنامه ،درهمین تارنما نوشته ام. این بار ودر همین راسبا درنشستی
که با یکی از تواناترین ودیرپاترین فیلم نامه نویسان کشور آقای تیردادسخایی
داشتیم،دیدگاه های وی را جویاشدم.
ایشان نیزچون بسیاری از اندیشمندان براین
باورهستند:؛ که اگر فردوسی وشاهنامه را نداشتیم؛اکنون این گونه نمی توانستیم به
زبان فارسی گفت وگو کنیم.شایدبه زبانی در هم از مغولی وعربی وپشتو و...گپ می
زدیم.اونیزچون بسیارها باور داشت که توانایی های نمایشی شاهنامه بسیار بالا است
ولی ،پذیرش ساختن واجرای نمایش براساس شاهنامه رادر این روزگار،ناممکن می دانست
وبه باورایشان پذیرش دیدگاه قیچی به دستان را خیانت به شاهنامه می داند.
تیردادسخایی کسی است که زیر وبم دیدگاه مجوز
دهندگان به متوت را بیشترازخیلی ها باپوست وگوشت خود،آزموده است .او نیز باور دارد
که ژست دروغین نگاه ملی گرایانه ی امروزی _کاملا غیرملی ها- بسیارفریبنده است و
پای دادن جواز ساخت که پیش بیاید،آشکارمی شود که چه اندازه،ملی وملی گرا هستندو
تاکیدمی کنم که این ها باور من از دیدگاه ایشان
است ومسیولیت احتمالی این دیدگاه هم برشانه ی من است ونه ایشان.
اشتراک در:
پستها (Atom)
undefined
undefined قصه وشعر
-
چوپیچه پیچیده که دیگر سایه ام وسرت سرت سلامت نگران سونامی اشک های من نباش چوپیچه پیچیده که بادهای ویرانگر نشانه ...
-
وَ دَرد دَرد دَرد که می دود زیر پوست َم ومی درد جانم بامن بودی عزیزم گفتی جانم جان جانانم من خسته ام خسته ام خاتون خسته از خستگی های خُ...
-
https://www.mediafire.com/download/m4iqn454h1be16g عیدی ِمن برای شما رُمان ِ((خاطرات ِ یک قاتل است))،که اگربخانید؛شمابه من عیدی داده ا...