درپس زمینه ی ذهن ام درزمینه ی رویاهای ام پیشاروی کابوس های ام و درهمین آنی که برای تو می نویسم و درهمین آنی که برای خودم می نویسم چیزی گم شده است تو گم شده ای من گم شده ام راست اش چیزی نبوده که گم شده باشد کهنه ترین پیش آمد همان تازه ترین پس آمداست که درپی ساختمانی بی پی بنیانی پی درپی دارد این کهنه ترین پی آمد همان پیش آمد ی است که برای پیش آمدن پا پس کشیده وپیش نمی آید من درتو آن سان گم شده ام که پیدانمی شوی تو درمن آن سان گم شده ای که پیدانمی شوم من و تو همیشه منهای ما بوده ایم یک مجموعه ی تهی درمن پرنشده است و تو ازمجموعه های تهی پرنشده ای این ها چاله نیست سیاه چاله نیست من که نقطه ای نبوده ام تو که نقطه ای نبوده ای کدام ما هیچ نبوده ایم به گمانم گم شدن های من دگرشوندگی فریادهای هردم کتک خورنده نیست که آن سان درخود فرو ریخته شده باشند که خم ناله شده باشند نه درهم شکستن فریادها وخم ناله شدن آن چیزی نیست که ما فریادمی شناختیم چیز دیگری هم نیست ازواژه کم تر و یا بیش تر است پس واژه نیست من نقطه نبوده ام تو نقطه نبودی پس واژه نیست اکنون که گم شده ام درتو من کیستم اکنون که گم شده ای درمن تو کیستی در پس زمینه ی ذهن ام که از جنینی کتک خورده است در زمینه ی رویاهام که فریب کاری واژه بوده است پیشاروی کابوس های ام که واژه خواهد بود و درهمین آنی که نقطه کمک می کند تا واژه هستی خود راباز یابد چیزی گم شده است تو گم شده ای من گم شده است جائی نبوده که گم شده باشیم سرگردانیم که گم شویم یا پیدا
ادبیات کمی فراتر از شیوه هایی که هست درزمینه ی قصه وشعر.نام من ابوالقاسم فرهنگ است.پیش ازاین به جزشعروقصه های گونه گون یک رمان به نام ((خاطرات یک قاتل)) وبک مجموعه قصه به نام ((درمن خلیده ی چهل سال در من خُفته))برگردان به شعر کودکان ِ((سال نو چینی ها)) و.....به چاپ نرسیده هارمان ((ویرانی))و رمان نوجوانان ((افشین))
نمایش پستها با برچسب هیستریک. نمایش همه پستها
نمایش پستها با برچسب هیستریک. نمایش همه پستها
اشتراک در:
پستها (Atom)
undefined
undefined قصه وشعر
-
چوپیچه پیچیده که دیگر سایه ام وسرت سرت سلامت نگران سونامی اشک های من نباش چوپیچه پیچیده که بادهای ویرانگر نشانه ...
-
وَ دَرد دَرد دَرد که می دود زیر پوست َم ومی درد جانم بامن بودی عزیزم گفتی جانم جان جانانم من خسته ام خسته ام خاتون خسته از خستگی های خُ...