سه‌شنبه، خرداد ۳۱

دکترسیدصالح حسینی پرکشید

با درود برخوانندگان این مطلب.:پس از اتتشاراین یادداشت یکی از دوستان بسیار خوبم به نام مهران بقایی این خبر راپی گیری کرده بود وخبر اصلی مبنی بر مرگ عزیزمان دکتر سید صالح حسینی ،به غلط منتشر شده بود.شخصی که فوت کرده اند؛زنده یاد میرصالح حسینی شاعر وفضولی شناس بوده. که مرگ ایشان رانیز تسلیت می گویم.


گردآوری زندگی نامه ی هنرمندان ،بین سال های ۱۳۸۰ تا ۸۵ فرصت زیبایی بودکه بابسیاری از نقاشان ومجسمه سازها،خوشنویسان ،آهنگ سازان،تدوین گران فیلم،نمایش نامه نویسان وسایرهنرمندان از جمله،شاعران ونویسندگان استان های چهارمحال وبختیاری،کهگیلویه و بویراحمد،خوزستان وکردستان ؛هم نشین شدم .بسیاری از آن هادریادمن باسماجتی دوست داشتنی مانده اند.یکی ازآن هاپژوهشگر ومترجم بسیار توانای سنقری ساکن اهواز،جناب استاد آقای دکترسیدصالح حسینی بودکه دیروزاز کوچ این خستگی ناپذیر،خبردارشدم.زنده یادصالح حسینی،کارشناسی ارشدزبان وادبیات انگلیسی دانشگاه پهلوی(دانشگاه شیراز کنونی)که درآن زمان از معتبرترین دانشگاه های دنیابود،رادرسال۵۲ گرفت ودرسال۱۳۵۸مدرک دکترای دانشگاه جرج واشنگتن را گرفت. دکترسیدحسینی افتادگی ودانایی وانساتیت را باهم داشت وانسانی داناوزیبا بود.ازکارهای به یادماندنی وی برگردان کتاب باارزش نورتراپ فرای با نام رمزکل کتاب مقدس وادبیات بود.برگردان کتاب های ((دل تاریکی)) و (( لرد جیم ))  جوزف کنراد،برگردان ((آخرین وسوسه ی مسیح))و((گزارش به خاک یونان))از نیکوس کازانزاکیس((به سوی فانوس دریایی))ویرجینیا ولف((قمارباز)) داستایوفسکی و.....و....و....

دکترسیدحسینی دوکتاب((بررسی تطبیقی خشم وهیاهو وشازده احتجاب)) و((گلشیری،کاتب خانه روشنان))راباهمکاری پویارقوبی در باره ی زنده یاد هوشنگ گلشیری وکتاب های((گل های نیایش))و ((نیلوفرخاموش))رادربررسی کارهای زنده یاد سهراب سپهری و.....و....و....نوشت ومنتشرکرد.زنده یاد درسال۱۳۳۵درسنقرکرمانشاه به دنیاآمده بود..یادش درمیان یادهامان گم مبادا!

دوشنبه، خرداد ۳۰

بی ینال

خودت را به خواب بزن 
2سالانه ات رانمی گیریم
آسوده بخواب



درخیابانی در تهران یا در دانشگاه فردوسی
در روستای دور افتاده ای در خراسانی که رضوی است
در باغی در شهری که نام اش را.... چه بگویم که سراغم نیایند؟
ویا در استانی که گلستان است
در خیابانی  درهمدان یا اطراف ورامین
برای پاک سازی ات جایزه گذاشته اند
آرام بخواب
تمامی مردانی که تو می شناختی یا نمی شناختی
برای آن ها کف می زنند
همه نگران روسری توهستند

undefined

undefined قصه وشعر