‏نمایش پست‌ها با برچسب 25. نمایش همه پست‌ها
‏نمایش پست‌ها با برچسب 25. نمایش همه پست‌ها

دوشنبه، بهمن ۲۵

ایستادن درساعت25



خودم چونان همیشه در فرود بودم
آن قدرسرم رابالاگرفته بودم تا در اوج ببینمت
می خواستم نادان باشم وازتو بپرسم در اوج چه می کنی
اما مرا باقصر کاری نبود
۲۵ بار سرم را زیر پای ام گذاشته بودم
تا دراوج ببینمت آن گاه که کرکسان
(( ۲پرنده ی بی طاقت سینه ات)) را نوک می زدند
وشرم گونه های آنان راهیچ گاه سرخ نمی کند
این بارمی خواهم ۲۵ بار برای((۲پرنده ی بی طاقت درسینه ات آواز))بخوانم

سه‌شنبه، بهمن ۱۹

درساعت25

25شاخه گل سرخ
25 کبوتر ِ لو رفته
25بانوی ِقرمزپوش در  کنارِبرج
 منتظر ِ
منتظرِ هیچ بوسه ی حرامی  نیستند
کنارهمین برج رستم 25 بارسهراب را در خون کشید
کنار ِهمین بانوان ِ چشم  قرمز پوش  رستم
25بارندا در داد نوشدارو!
امًا25 بار عروس ِچشم قرمزپوش  غایب بود
ینگه ها 25 بار گفتندعروس رفته است
نسرین بچیند
درساعت25
25بار در انتظار ِکبوتران ِ سپید

undefined

undefined قصه وشعر