آه آریو!! آریو!!
کاش نام تورا عربو می گذاشتیم تا زابراه نشوی
واسبت راباخری خرتراز خرعوض می کردیم
وپشه ای زیر دمت می گذاشتیم
تا برافراشته بماند
نگران نباش !
من آن قدر تکان می خورم تا به جرم مجسمه بودن
قاطی اسبان ساروی نشوم
نه نگران نباش!
من کم تر تکان می خورم
از رقص لهو ولعب آرام تر- -خیالت راحت باشد
کم می چرخم که گنابادرا به شلاق سماع نکوبند
گفتم نگران نباش!
باور کن به اندازه ی خر می فهمم
آن قدر می فهمم که در مقدونیه
کم تر از یاسوج از تو می ترسند
به مدعی نیزپیامک بفرست؛؛؛
کنیه ات به معنی ِ سوار بر روی زن نیست
|
ادبیات کمی فراتر از شیوه هایی که هست درزمینه ی قصه وشعر.نام من ابوالقاسم فرهنگ است.پیش ازاین به جزشعروقصه های گونه گون یک رمان به نام ((خاطرات یک قاتل)) وبک مجموعه قصه به نام ((درمن خلیده ی چهل سال در من خُفته))برگردان به شعر کودکان ِ((سال نو چینی ها)) و.....به چاپ نرسیده هارمان ((ویرانی))و رمان نوجوانان ((افشین))
سهشنبه، تیر ۱۴
آریوبرزن
اشتراک در:
پستها (Atom)
undefined
undefined قصه وشعر
-
چوپیچه پیچیده که دیگر سایه ام وسرت سرت سلامت نگران سونامی اشک های من نباش چوپیچه پیچیده که بادهای ویرانگر نشانه ...
-
وَ دَرد دَرد دَرد که می دود زیر پوست َم ومی درد جانم بامن بودی عزیزم گفتی جانم جان جانانم من خسته ام خسته ام خاتون خسته از خستگی های خُ...