یکشنبه، خرداد ۱

گسسته پیوسته

درمن خشمی فروخفته است

 سماعی کولی وشانه می خواهم  
برگرد ِ تو
قصه ی سرگردانی مارا
آینه ها          گم کرده اند
تلاقی من وتو جهنمی است که بال پریان را به آتش می کشد
اتفاق تازه ای نیفتاده 
من پیش از این که درتو بشکنم
       پرواز کرده ام


فریادها گم نمی شوند
در بی آر تی ایستاده اند
از انقلاب تا آزادی می روند وبر می گردند

هیچ نظری موجود نیست:

undefined

undefined قصه وشعر