چهارشنبه، بهمن ۲

ازخودم تعریف نمی کنم دل ام دریایی است
بسیاری دل ا م را ندا زده اند که دریاجوابم بده
امًا آن قدرخروشان است که وقت نمی کند سرش را بخاراند
کولیان بر کناره اش می رقصند
وجویبارکوچکی از آن آبشخور بُز اسمرالدا است
واز قطره های آن گوژ شفا می یابد
ودیگر شخصیت برجسته ای نخواهد بود

هیچ نظری موجود نیست:

undefined

undefined قصه وشعر